زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

زهرا زندگي بابا

لباس عید

این لباس خوشگلو مامان بابا برات گرفتن تا برا اولین عیدی که کنارمون   تنت کنی و ناز بشی گلم..     ...
24 اسفند 1391

زهرا و مهمان جدیدش

دایی مامانی از یزد اومده بود زاهدان برا کاراش مامانجونی مارو هم دعوت کرده بود دایی  اینقدر دوست داشت تورو ببینه تو هم همش با دایی می خندیدی چندبارم  بغل دایی رفتی که ازت عکس گرفتم   اینجا هم تو بغلشونین   ...
14 اسفند 1391

روزجمعه ورفتن زهرا به بازار

صبح که بیدار شدی با مامان رفتیم چهارراه رسولی کالسکتمو بردیم انقدر تو راه خوشحال بودی همه جارونگاه میکردی ظهرکه شد رفتیم خونه مامان منیره خسته شده بودی مامانی بهت شیر داد تا دوباره سرحال شدی اینم عکس بعدازشیرخوردنته....   ...
11 اسفند 1391

زهرای خوشحال

اینجا خونه خودمونه ساعت22.30 شبه امروز بهت خیلی خوش گذشت با مامانجونی مامان رفته بودی بیرون الانم که لباس نداری ازبس شیطونی کردی هم لباساتو کثیف کرده بودی هم جیش مامانی شسته بودت و تمیز شده بودی هی اقواقو...میکردی   ...
10 اسفند 1391

زهرا و بغل دخترعمو هاش وپسرعموش

اینجا خونه مامان جونه باباییه عمو محمد دلش برات تنگ شده بود اومده بود دیدنت اسرا و ثنا  که دوقولو هستن با محمدسجاد هی میخواستن بغلت کنن که رفتی بغلشون وعکس گرفتی اینجا بغل اسرا هستی اینجاهم بغل ثنا اینجا هم تو بغل محمد سجاد ...
8 اسفند 1391